مینای مهتاب

مینای مهتاب
آخرین مطالب
۲۹
بهمن ۹۹

روزمرگی

 

طبق معمول هر روز باید ناهار سفارشی اعضای خانواده را درست کنم.در حین تهیه ی مواد لازم برای خوراکی،به فهرست مخاطبین گوشی ام نگاهی می اندازم.از آنها که تنها نام دوست را یدک می کشند و از الفبای دوستی چیزی نمی دانند فقط شماره ای باقی مانده....چه زود به جرگه ی فراموش شدگان پیوسته ام.افراد فامیل هم که ده سالی یکبار این طرف ها پیدایشان می شود.دلم می خواهد لیست اسامی را پاک کنم.اصلا"این شماره ها به چه درد من می خورد؟ تا به حال کسی از من پرسیده روزگارت را چگونه سر میکنی؟ چقدر این زندگی بی روح و خسته کننده ست.مدت هاست که مسافرت نرفته ام.دوست دارم به شمال سفر کنم و از طبیعت زیبایش لذت ببرم.غروب لب ساحل باشم و به موسیقی آرام بخش صدای آب گوش فرا دهم.این زندگی نیاز به یک تغییر اساسی دارد.شاید بهتر باشد کار مناسبی پیدا کنم.غرق در این فکر و خیالات هستم که مادرم صدایم می زند : ریحانه....ریحانه....پس این غذا چی شد ؟ 

 

فاطمه حیدری (رضوان)

۹۹/۱۱/۲۹
فاطمه حیدری (رضوان)

نظرات  (۴)

روزگارت را چگونه سر می کنی؟ (:

پاسخ:
🌻🌹
۳۰ بهمن ۹۹ ، ۰۰:۵۵ سپیده طالبی

سلام و عرض ادب بانو حیدری عزیزم

چه تلخ بود و چه آشنا نگاشته ی حزین تان نازنین
دست مریزاد

و در پناه خداوند باشید و دلتان از هر چه اندوه پاک

پاسخ:
سلام و درود بانوی مهربان
ممنونم از محبت شما و آرزوی زیبایتان
سپاس که همراهی می کنید 
۳۰ بهمن ۹۹ ، ۱۰:۳۲ محمد منتصری

فاطمه؟ ریحانه؟ رضوان؟ هنگ کردیم رسما :-)

پاسخ:
این داستان زندگی من نیست 
۰۱ اسفند ۹۹ ، ۰۰:۳۹ ... مـــیــم ...

و واقعا چقدر همه چیز نیاز به یه تغییر اساسی داره :)

پاسخ:
بله... تنها راه نجات از روزمرگی 
تشکر از حضورتون 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی