مینای مهتاب

مینای مهتاب
آخرین مطالب

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باران» ثبت شده است

۱۲
دی ۰۰

IMG-20211001-WA0015.jpg

 

هیچ می دانی

 

این باران سیل آسا

 

که تمام شهر را

 

زیر آب برده

 

بغض های فرو خورده ی من است 

 

 

 

فاطمه حیدری (رضوان)

۱ نظر ۱۲ دی ۰۰ ، ۱۸:۱۳
فاطمه حیدری (رضوان)
۲۹
آذر ۰۰

WallpaperGram.IR_1563033366_z17776.jpg

 

شب بارانی

 

چراغ های رنگی

 

چند نقطه چین دلتنگی

 

 

فاطمه حیدری (رضوان) 

۲ نظر ۲۹ آذر ۰۰ ، ۱۹:۲۴
فاطمه حیدری (رضوان)
۲۵
آذر ۰۰

Meh45.jpg

 

بر این باغ ترک خورده

 

بر این پائیز طولانی

 

رسول تازه ای بفرست

 

با اعجاز بارانی

 

 

 

مصطفی حسن زاده

۲۵ آذر ۰۰ ، ۱۶:۰۳
فاطمه حیدری (رضوان)
۲۲
آذر ۰۰

unnamed.gif

 

 

خواننده و آهنگساز : شادروان ناصر عبداللهی

دکلمه : پرویز پرستویی

ترانه سرا : نسرین جعفری

 

متن ترانه :

 

پشت این پنجره ها وقتی بارون می باره

وقتی آهسته غروب تو خونه پا می ذاره

وقتی هر لحظه نسیم توی باغچه ها میاد

توی خاک گلدونا بذر حسرت می کاره

وقتی شبنم می شینه رو غبار جاده ها

وقتی هر خاطره ای تو رو یادم می یاره

وقتی توی آینه خودمو گم می کنم

می دونم که لحظه هام رنگ آبی نداره

تازه احساس میکنم که چشام بارونیه

پشت این پنجره ها داره بارون می باره

۱ نظر ۲۲ آذر ۰۰ ، ۱۳:۱۰
فاطمه حیدری (رضوان)
۱۵
آبان ۰۰

Baran900

 

آهسته آمد و شب طوفان تمام شد

 

دستی به شانه ام زد و باران تمام شد

 

 

بهروز جلیلوند

۱۵ آبان ۰۰ ، ۱۱:۰۴
فاطمه حیدری (رضوان)
۰۹
مهر ۰۰

Beatybaby90.jpg

 

در یک صبح سرد پاییزی

 

نگاه گرم خورشید

 

نظاره گر کودکی بود

 

که زیر سایبانی از ابر سپید

 

ترانه ی باران را

 

زمزمه می کرد

 

 

فاطمه حیدری (رضوان)​​​​​

۲ نظر ۰۹ مهر ۰۰ ، ۰۹:۰۰
فاطمه حیدری (رضوان)
۲۴
خرداد ۰۰

باران بهاری

 

 

خواننده : سالار عقیلی

شاعر : ابراهیم اسماعیلی اراضی

آهنگساز و تنظیم کننده : شاهرخ پناهی فرد

پیانو : حریر شریعت زاده 

 

متن شعر :

 

من تشنه و پژمرده تو باران بهاری

گل کن که در این ثانیه ها عشق بکاری

آه ای تو که در هر چه دل تنگ نشاطی

یک لحظه مرا باش یک لحظه مرا باش درا از در یاری

من مانده ام و یاد شب آشوب نگاهت

دیگر نه امیدی نه پناهی نه قراری

گفتی نه و گفتی نه و عمری سپری شد 

یک بار پذیرای دلم باش که آری

من سوخته ام کار من از کار گذشته است

تا تازه شوم کاش بر این داغ بباری

۱ نظر ۲۴ خرداد ۰۰ ، ۱۹:۱۶
فاطمه حیدری (رضوان)
۰۵
ارديبهشت ۰۰

5fc887f68a7c3.jpg

 

چتر رنگین کمانی اش را باز کرد.قطرات باران یکی پس از دیگری بر زمین فرود می آمد.بی هدف در خیابان ها پرسه می زد و به سوی مقصدی نامعلوم پیش می رفت.به ناگاه بادی شدید وزیدن گرفت.می خواست چتر را به اجبار از دستان دخترک برباید.چتر را با دو دستش محکم گرفت و بست.اطراف را از نظر گذراند.آن طرف خیابان پارک کوچکی قرار داشت.به دنبال گوشه ی دنج و خلوتی می گشت تا کمی آرام شود.از خیابان عبور کرد.نسیم خنک و مطبوعی صورتش را نوازش داد.نیمکتی را انتخاب کرد که با برگ های رنگارنگ پاییزی تزیین شده بود.به دوردست ها خیره شد.روزهای سخت زندگی به سرعت برق و باد از جلوی چشمانش گذشتند.نگاهش به برکه ی کوچکی افتاد که مرغابی های زیبا در آن شناور بودند.سرش را به سمت آسمان بلند کرد و با خود گفت : خدا هست،زندگی مثل رود همچنان جاریست...

 

فاطمه حیدری (رضوان)

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۴۲
فاطمه حیدری (رضوان)
۲۶
فروردين ۰۰

Photo-profile-girl-new-13.jpg

 

هر زمان خاطرت از خیالم رد شد

بارانی گرفت و بر دشت دلم بارید

 

 

فاطمه حیدری (رضوان)

۲ نظر ۲۶ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۲۰
فاطمه حیدری (رضوان)
۱۵
فروردين ۰۰

imgfa8.jpg

دستانم را روی صورت خیس پنجره می کشم.بخار شیشه را محو می کنم.دشتی سبز رو به رویم نمایان می شود.ناگهان باد پنجره را می گشاید.عطر خوش باران و گل و سبزه در فضا پراکنده می شود.در همان لحظه خدا،طرحی از رنگین کمان عشق را روی بوم آبی آسمان به تصویر می کشد.

 

فاطمه حیدری (رضوان)

۱ نظر ۱۵ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۱۰
فاطمه حیدری (رضوان)